Quantcast
Channel: کتاب هایی که می خوانیم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 141

تندخوانی

$
0
0


تند خوانی

How to be a RAPID READER

نوشته‌ی: کاترین ردوی

برگردان: سیدمرتضا میرهاشمی

نشر:  منصوری 108 صفحه،

***

در این یادداشت قصد آشنا کردن شما با کتاب ویژه‌ای را ندارم. با این که تصویری در این‌جا کتاب ویژه ای را نشان می‌دهد. این کتاب الزامن آنی نیست که شما باید در این زمینه تهیه کنید. ولی یکی از بهترین‌ها و خلاصه‌ترین آن‌هاست.

به هر کتابفروشی که بروید در زمینه‌ی تند خوانی کتاب‌هایی را خواهید دید که با این نام مشخص شده‌اند، ینی "تندخوانی". با ورق زدن آن‌ها و سبک سنگین کردنشان یکی را برگزینید و بخرید. ولی باید در هر خانه‌ای یکی از این کتاب‌ها باشد. شیوه‌های تندخوانی ارائه شده در این گونه کتاب‌ها چندان تفاوتی با هم ندارند و این دانش به روش‌های گوناگون با این کتاب‌ها به شما آموزش داده می‌شود.

امروزه با توجه به بسیاری از پارامترها، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، همه کم و بیش با کم‌بود زمان برای هرکاری مواجه هستیم که کتاب‌خوانی هم، یکی از آن‌هاست.

تندخوانی دستورهای زیادی برای آموزش ندارد. در زمان کوتاهی می‌توانید آموزش ببینید و با به کار بردن آن‌ها تندخوان شوید و کتابی را در مدت زمان کمی بخوانید. لازم به یادآوری است که همه کم و بیش با تندخوانی آشنا هستند ولی شاید خودشان هم ندانند. مثلن:

بارها شده که در کتابفروشی اگر در پی کتاب ویژه‌ای نباشید، یا حتا باشید، جلد یک کتاب، نام نویسنده یا برگرداننده و یا نام کتاب شما را جذب می‌کند. آن را بر می‌دارید و سبک و سنگین می‌کنید، تعداد برگ‌ها را نگاه می‌کنید و قیمتش را می‌بینید و ورق زدن آن را آغاز می‌کنید. جا به جای آن را نگاه می‌کنید و نسبت به جذابیت کتاب ممکن است از متن کتاب حداکثر یک پارگراف آن را بخوانید. آن‌گاه با توجه به برآیند تمام کارهایی که در کتابفروشی کرده‌اید این کتاب را می‌خرید و یا نمی‌خرید.

به این کار می‌گوییم تند خوانی. اگر هم‌راهی داشته باشید و از شما بپرسد چرا این کتاب را خریدی یا نخریدی، می‌توانی پاسخ او را بدهی. شما در واقع می‌دانید که چه کتابی را خریده‌اید یا نخریده‌اید.

به چند دستور مهم و اساسی تند خوانی در زیر اشاره‌ای می‌کنم و شما را با کتابی که باید در اولین فرصت خریداری کنید تنها می‌گذارم.

باید در هنگام خواندن چشم‌هایتان، چند کلمه، یا حتا جمله از آنچه که ذهنتان دارد می خواند، جلوتر باشد.

اگر متوجه چیزی نشدید، تحت هیچ شرایطی به عقب بر نگردید که دوباره بخوانیدش. آن چیز اگر مهم باشد و نقش اساسی در کتاب داشته باشد، دوباره مطرح شده و توضیحات بیشتری در مورد آن داده می‌شود. چه بسا این چیزی که متوجه نشده‌اید، استخوان بندی کل کتاب را تشکیل دهد که در این مورد هم و  در هنگام خواندن بقیه ی کتاب توضیحات زیادی از آن را خواهید دید. اگر هم مهم نبود چیزی از دست نداده‌اید.

بسیاری از خوانندگان تصور می‌کنند اگر متنی را به آرامی بخوانند بیشتر متوجه می‌شوند. این درست نیست. کند و شمرده شمرده خواندن باعث می‌شودذهن شما فرصت پیدا کند که از کتاب منحرف شده و سراغ مسائل دیگری غیر از خواندن پرواز کند. آنگاه خواه ناخواه در حین خواندن به عقب بر می‌گردید و .......... روز از نو و روزی نو.

لزومی ندارد آن‌چه که می‌خوانید را حتمن به خاطر بسپارید. شک نداشته باشید که اگر مهم و اساسی باشد در ذهنتان باقی خواهد ماند. حداقل تا پایان خواندن کتاب.

در خواندن کتاب اگر علاقمند به این هستید که هرچه زودتر  پایان آن را بدانید، خودتان را عذاب ندهید و درگیر وسوسه‌ی دانستن پایان آن نکنید. همین که با قهرمانان کتاب آشنا شدید که در این گونه مواقع معمولن شده‌اید، بروید و پایان کتاب را بخوانید. چه بسا پایانی است که از آن سر در نمی آورید، چرا که اگر کتاب حجیمی باشد، پایان ممکن است با قهرمانانی که هنوز آن‌ها را نمی‌شناسید رقم بخورد، آن‌گاه برگردیدسرجای اولتان و با خیال راحت به خواندن ادامه دهید. هرچند ممکن است که  دیگر این کار را نکنید و قیدخواندن را بزنید چرا که نتیجه‌ای را که می خواهید از خواندن کتاب بگیرید، گرفته‌اید.

کتاب را به شکلی بخوانید که گویی از شما خواسته اند در زمانی معین مثلن تا زیر یک ساعت –با توجه به حجم صفحات آن- برای کسی آن را توضیح بدهید.

مدادی در دست بگیرید و هر جای متن را که به نظرتان مهم است (درلحظه) خط بکشید. بعدها با ورق زدن کتاب و دیدن جاهای خط کشی شده، کل کتاب را به خاطر خواهید آورد.

از زمزمه کردن –به زبان آمدن که بماند- از زمزمه کردن اکیدن پرهیز کنید. لبهایتان اصلن نباید کتاب را پچ پچ کند. اجازه این پچ پچ را به ذهن بدهید. ترک این عادت ناپسند، که چه عرض کنم، غلط، بسیار ساده است.

هر نیم‌ساعت یک‌بار به خودتان استراحت بدهید. این استراحت گاه به معنی خواندن و ورق زدن بیست صفحه‌ی بعد است در چند دقیقه. و به معنی رفتن سر یخچال و ......... نیست.

هر چیز مزاحمی را از خود دور کنید. چیزی مانند گوشی هم‌راهتان. گوشی با هر پیامک یا زنگ خوردن، تا مدتها بعد از گذاشتن اثرش، شما را از کتاب دور می کند. فراموش می کنید تا کجا خوانده‌اید و ....... ولی در این جا اگر هم به تلفن جواب دادید یا پیامک را خواندید و جواب دادید یا ندادید، در هر دوصورت نباید به عقب برگردید. این‌که تا کجا خوانده بودید، اصلن موضوع مهمی نیست. فرض کنید آن بخش را در هنگام تند خوانی رد کرده‌اید. هرچند اگر بخش مهمی باشد، آن را فراموش نمی‌کنید.

بسیار پیش می‌آید که خواننده نمی‌داند که به عقب برگشته و نگاه می‌کند. برای فهم این موضوع باید دوست بیکاری را به کار بگیرید و از وی بخواهید در هنگام خواندن حرکات چشم شما را درنظر بگیرد. و حتا ایست‌های چشمتان را هم به شما بگوید. ایست عینن مانند توقف در محل ممنوع است. جریمه می‌شوید.

اگر این دوست خواست سرویس بیشتری به شما بدهد می توانید از او بخواهید که این آزمون را هم از شما بگیرد و آن این است که:

چند ثانیه به یک جمله خیره بشوید و آنگاه کتاب را دست دوستتان بدهید و آن جمله را به او بگویید. غلط هایی که در این گونه موارد دارید گاه اوقات خوشی را برای شما فراهم خواهد کرد.

البته اساسی ترین بخش را گذاشتم که در این‌جا بگویم و آن این‌است  که باید خودتان بخواهید تندخوان بشوید. به قولی که این روزها خیلی به کار می‌بریم:

 تو می‌تونی. می‌دونی؟ تو می‌تونی. فقط باید بخوای.

لازم به توضیح نیست که، روی سخن من در این یادداشت کسانی نیستند که سالی یک یا دو کتاب می‌خرند و شباهنگام با خود به رختخواب می برند که بخوانند تا زودتر خوابشان بگیرید.

یادداشت را با تصویری را به پایان می‌برم که جهت حرکت درست چشم ها در صفحه را نشان می‌دهد. بسیار هم مجرب است. این مسیر را بیازمایید و تمرین کنید. هدف نهایی این یادداشت آموزش این گونه حرکت چشم است در خواندن یک کتاب.



Viewing all articles
Browse latest Browse all 141

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>