Quantcast
Channel: کتاب هایی که می خوانیم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 141

ضرب المثل های پزشکی

$
0
0


ضرب المثل‌های پزشکی

ناشر: انتشارات میرماه

به کوشش: علی یزدی‌نژاد

 

رفتم به طبیب، گفتم از درد نهان

گفتا که ز غیر دوست بر بند زبان

گفتم که غذا، گفت همین خون جگر

گفتم پرهیز، گفت از هر دو جهان .................... ابوسعید ابی الخیر

 

ضرب المثل‌های پزشکی در واقع سررسیدنامه‌ی سال یک هزار و سیصد و نود و دو خورشیدی است که به همت علی یزدی نژاد تهیه شده است. سالنامه‌ی نفیسی که حاوی ضرب المثل های پزشکی است.

پیش از این که با مشهورترین ضرب‌المثل پزشکی که همه با آن آشنایید آغاز شود، شعری از فریدون مشیری را دارد که می گوید:

باز کن پنجره ها را که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را

جشن می‌گیرد

و بهار

روی هر شاخه، کنار هر برگ

شمع روشن کرده است

............................

در مورد این ضرب‌المثل ها که به آن‌ها فقط اشاره ای میکنم و می‌گذرم در این سررسید چندین و چند صفحه یادداشت آمده است.

...........

و اما................... مشهورترین ضرب المثل پزشکی. کسی جز این اگر سراغ دارد بگوید که ما خطی بر این یادداشت بکشیم.

نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب

"ناجوانمردی کاووس نسبت به رستم همان گونه که در طول تاریخ ایران نظایر فراوان دارد (از قبلی رفتاری که با بزرگمهر حکیم، خواجه نظام الملک، رشیدالدین قضل‌الله همدانی، حسنک وزیر، قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و دکتر مصدق شد) چنان تاثیر عمیقی بر فرهنگ و ادب ایران گذاشت که نوشدارو پس از مرگ سهراب "ضرب المثل شد و آن را به کاری که به تاخیر و نه به هنگام کنند و لطفی که پس از رفع حاجت نمایند، تعبیر کرده اند.....

  این مثل نظایر دیگری نیز دارد:

از نظامی: دارو پس ِ مرگ کی کند سود؟

از انوری: بعد از این لطف تو با ما به چه ماند دانی؟ نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند

.....................

 و بعد از چندین نمونه ی دیگر، شاید به آخرین آن‌ها برسیم. از حسین شهریار:

نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی / سنگ‌دل این زودتر می‌خواستی، حالا چرا؟

......

و سررسید ادامه می یابد. من توان آن را ندارم که تمام این ها را بنویسم و اگر بنویسم بی‌رحمی بر این کار حرفه‌ای کرده ام. فقط اشاره ای می کنم  و می‌گذرم.

ضرب المثل ها در پایان هر ماهی هستند. فقط از آن‌ها می نویسم. یعنی بی هیچ توضیحی که در سررسید آمده است. :

کور خیال می‌کند، بینا دو لپی می خورد

حکیم باشی را دراز کنید

اگر بنا به مردن باشد من جگرش را هم در می‌آوردم.

اجل از گرمی آن تب بگریخت

چو به گشتی طبیب از خود میآزار

در این مورد خودم چیزی دارم که برایتان بنویسم:

روزی یکی از نزدیکان بزرگوار ما را آسیبی در دست پیش آمد. در زمستانی سخت بر زمین یخ، که سالهاست اثری از آن نیست، سر می بخورد و دستش می بشکست. وی را به بیمارستانی در همان حوالی ببردیم. پزشک حاذق!! بخیه و شکافتن و پلاتین و ........... گچ و چند روز بستری در بیمارستان تجویز می بکرد. ما در کش و قوس آنچه که در روزهای آینده بر ما خواهد رفت بودیم که نگهبانی از در درآمد و سبب پرسید. عرضه بکردیم. گفت:

شما را به نزد طبیبی بفرستم که هیچ کدام از این ها نخواهد.

اینم تلفنش..........

و ما آن بکردیم که او بگفت.

ولی بر ما آن رفت که بر باخه رفت. در قد و قواره ی آن روزها مبلغ بسیار زیادی به طبیب پرداختیم. بعد ها که بیمار بهبودی حاصل می بکرد، چرتکه انداختیم و در نهایت،  به نزد طبیب رفتیم و شکایت عرضه کردیم. او همین شعر را برای ما بخواند و ما با دادن مبلغی هم به عنوان ویزیت آن روز، مطب آن طبیب بزرگوار را ترک می بکردیم.

این ییلاق و قشلاق از کجا آورده اید؟

و در نهایت

استخوان لای زخم گذاشتن

این یکی خیلی جای حرف و حدیث دارد.

گویند قصابی را استخوان خرده ای بر پلک خلیده ، او را ...................

 

بیشتر نمی نویسم به دلیل حفظ حقوق ناشر و ................

 

 این سررسید به نظر خودم می تواند یک سررسیدی باشد که بتوانیم به عنوان یک کار با کلاس به کسی هدیه بدهیم.

در نوروز نود و دوی خورشیدی

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 141

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>